حضرت اشک 69

زینب عفیفه ایست که در راه عفتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد

حضرت اشک 69

زینب عفیفه ایست که در راه عفتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد

۵ مطلب با موضوع «مناجات با خدا» ثبت شده است

مناجات با خدا


عمری تباه کردم عمر گران بها را

دیدم ره درست و رفتم ره خطارا

دشمن مرا صدازد از دوست غافلم کرد

دنبال غیر رفتم گم کردم آشنارا

درسینه آه دارم درد گناه دارم

جز توبه نیست درمان این درد بی دوارا

هم مرگ پیش پاو هم عمر رفته از دست

یارب ببخش مارا یارب ببخش مارا

گیرم زدر برانی در پشت در بمانم

غیراز در تو دارم یاسیدی کجارا

من برده ام همیشه کوه گناه بردوش

تو کرده ای هماره با بنده ات مدارا

از خویش نا امیدم لا تقنطوا شنیدم

یأس مرا گرفتی دادی به من رجارا

هرکس زپادر افتد بردامنی زند چنگ

ای خاندان عصمت  من دامن شمارا

میثم تمام عالم آرند سر به سجده

هرکس گرفته خاکی تو خاک کربلا را

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۷:۴۷
محمد حسین خادم علی

مناجات با خدا


پر شکسته ی من را ببین خدای کریم

ببین چگونه شدم مُستکین خدای کریم

نشسته ام سر راهت مگر نظر بکنی

تویی غنی و منم خوشه چین خدای کریم

به هر که رو زدم اصلاً به من محل نگذاشت

نزن تو روی مرا بر زمین خدای کریم

خمیده ، با سر زانو ، شکسته و نادم

به سویت آمده ام این چنین خدای کریم

به یاد حرف اویسم ... ببخش عبدت را

که با غریبه شدم همنشین خدای کریم

نریز آبرویم را به پیش چشم همه

نگیر بر گنهم ذرّه بین خدای کریم

اگر چه روسیهم عاشق علی هستم

شفیع من شده حصن حصین خدای کریم

*

به خاطر گل روی علی مرا بخشید

همین خدای رحیم و همین خدای کریم

*

علاج درد گناهم هوای کرب و بلاست

مرا ببر به بهشت برین خدای کریم

بهانه دارم و دلتنگ کف العباسم

شبیه حضرت امّ البنین خدای کریم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۷:۴۵
محمد حسین خادم علی

مناجات با خدا(محرم)

 

نام ما را ننویسید، بخوانید فقط

سر این سفره گدا را بنشانید فقط

آمدم در بزنم، در نزنم می میرم

من اگر در زدم این بار نرانید فقط

میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست

چند لحظه بغل سفره بمانید فقط

کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی

فقط از دست گناهم برهانید... فقط

حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام

مادرم را به عزایم ننشانید فقط

صبح محشر به جهنم ببریدم اما

پیش انظار گنهکار نخوانید فقط 

پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم

گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۴
محمد حسین خادم علی

مناجات با خدا

 

آنان که گفته‌اند "نگارم" همه‌ش تویی

"معشوقم و نگارم و یارم" همه‌ش تویی

 اسماء، تو، صفات، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو 

فرصت نمی‌کنم بشمارم، همه‌ش تویی

توحید را من از فقرا ارث برده‌ام:

"من هیچم و هرآن چه که دارم همه‌ش تویی"

به داده و نداده تو شکر می‌کنم

"دارم" همه‌ش تویی و "ندارم" همه‌ش تویی

کار تو بود جنس مرا هرکسی خرید

آن‌کس که داد رونق کارم همه‌ش تویی

فرقی نمی‌کند که چه ذکری گرفته‌ام

روی لبم هرآن چه بیارم همه‌ش تویی

کوچه به کوچه حبّ تو را جار می‌زنم

حمّال دوره‌گردم و بارم همه‌ش تویی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۶
محمد حسین خادم علی

مناجات با خدا


شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند

صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند

کجاست دیده ی روشندلان باطن بین

نگاه نیک نظر را به هر کسی ندهند

تو بی هنر ! که به فکر و خیال دل بستی

معطلی ، که هنر را به هر کسی ندهند

ادب ، نیاز اساسی سالکان ره است

رموز طی سفر را به هر کسی ندهند

چه داغها ، چه بلاها ، چه رنجها باید

یقین که سوز جگر  را به هر کسی ندهند

شنیده ام ز بزرگان معرفت یاران

خلوص و دیده ی تر را به هر کسی ندهند

کسی که اهل شهادت نبود نا اهل است

بدان که میل خطر را به هر کسی ندهند

قسم به راهب نصرانی و سه ساله ی شام

طواف کعبه ی سر را به هر کسی ندهند

سوی حسین به فردای محشر ای یاران

جواز و اذن گذر را به هر کسی ندهند

دعای عهد بخوان رجعتی اگر خواهی

که درک صبح ظفر را به هر کسی ندهند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۳ ، ۱۸:۲۵
محمد حسین خادم علی